صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «در امواج سند»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سینه مالان

سینه خیز

قرص

هر چیز گِرد

گَرد

غبار

غلت می خورد

می غلتید

باره

اسب

نیم مُرده

در حال مرگ

نهان

پنهان

تر

خیس

تاریک شب

شبِ تاریک

فروغ

نور، پرتو

خوناب

خون آمیخته با آب

شفق

سرخی غروب خورشید

مژگان

مژه های چشم

دیده

چشم

برق

درخشش، درخشندگی

پولاد

فولاد

رستاخیز

قیامت، محشر

چنگیز

فرماندۀ سپاه مغول

بدان

با آن

عافیت سوز

نابودکننده، کُشنده

انبوه

شلوغی

دیده

چشم

می غلتید

می چرخید

گِران

سنگین، عظیم

ژرف

گُود، عمیق

بی پهنا

وسیع، گسترده

رخسار

صورت، چهره

خیال

گُمان، اندیشه

سیماب گون

به رنگ جیوه، جیوه ای

سیماب

جیوه

زره پوش

جنگجو

کمان گیر

تیرانداز

غولان

مغولان

اهریمن

شیطان، در اینجا مغولان

اِستاد

مخفّف ایستاد

رهاند

نجات داد

خُرد

کوچک

خُود

کلاه خود، کلاه جنگی

شبی را تا شبی

در طول یک روز

بی پایاب

بی گذر، عمیق

چو

وقتی که

چو

مانندِ

گِرد بر گِرد گرفتن

محاصره کردن

بادپا

اسب تندرو

این سان

این گونه

باید

لازم است

افسر

تاج و کلاه پادشاهان

رفته

از بین رفته، کشته شده

حکیمی را

از حکیمی

نامور

نامی، مشهور، معروف

عزّ و جل

عزیز و بزرگ است

برومند

بارآور، میوه دار

حکمت

دلیل، مصلحت

هر درختی را ثمره

ثمرۀ هر درختی

سرو را

برای سرو

دجله

نام رودی در عراق

کریم

بخشنده

مُلک

پادشاهی، بزرگی، عظمت

مَنِه

فعل نهی از نهادن، نبند

پاس

پاسداری، حراست، نگهبانی

گردی زعفران رنگ

نور طلایی رنگ غروب خورشید

خرگه

خرگاه، خیمه به ویژه خیمۀ بزرگ

نیش

نوک هر چیز نوک تیز مانند سوزن و خنجر

دریا

در متن درس رود بزرگ مانند دریای نیل

دمار از کسی کشیدن

دمار از کسی برآوردن؛ کنایه از نابود کردن کسی


سایر مباحث این فصل